افزايش قيمت ها واقعيت دارد
مصطفي ايزدي
1- نميتوان خود را مستعد و آماده انتقاد شنيدن دانست و در عين حال هر انتقادي را غيرمسئولانه، تخريبي و مفسدهانگيز پنداشت. عناصر بلندپايه حكومت، درهر قوهاي از قواي سهگانه كه هستند، نيازمند چشمهايي هستندكه وضع جامعه را به آنان منعكس كنند واين عيون اگر محاسن و عيوب را با هم بنمايانند و آينهوار هر آنچه هست بازگو كنند، بهترين هديه را به اولياي امور دادهاند. اما چه ميتوان كرد كه مقامات ما از انعكاس خوبيها بسيار مشعوف ميشوند و در برخورد با آگاهيهايي كه بديها و اشكالات را بازگو ميكند، روي ترش كرده و آن را جنجال عليه خود قملداد ميكنند. اما فارغ از اين برداشت كارگزاران حكومت، انتقاد كردن وظيفه آحاد جامعه است كه تعطيل بردار نيست، هر چند كه منتقد را متهم به بزرگنمايي، تخريب و يا كار سياسي بكنند.
2- اخيرا جمعي از اقتصاددانان كشور، چشمانداز جامعه را از منظر اقتصادي نامطمئن و روال فعلي را براي اداره كشور ناصحيح دانستهاند، اما حاميان دولت و اعضاي قوه مجريه و به ويژه راس اين قوه، منتقدان را نكوهش كردند كه چرا حرف ناصواب زدهاند.
اگر نگاه كلان اين اقتصاددانان نامآور را مخصوص حوزههاي آكادميك بدانيم كه چنين است، نميتوان وضع اقتصادي موجود را عين صواب پنداشت چرا كه هر كس در زندگي شخصي و براي اداره خانواده خويش ناصوابي حاكم بر اقتصاد را كه عمدتا ناشي از ندانمكاري دستاندركاران است، به خوبي لمس ميكند.
3- يكي از اصليترين شعارهاي سران دولت نهم و قبل از آن محافظهكاران حاضر در مجلس هفتم، مبارزه با گراني و مهار تورم بود و همچنان اين شعار محوري، بر هر كوي و برزن فرياد زده ميشود. اما معلوم نيست چرا هر روزه بهاي كالاهاي اساسي و نيازهاي روزمره زندگي مردم، سير صعودي پيدا ميكند.
واقعيت را نميتوان پنهان كرد، گراني روبه رشد، روشنتر از آن است كه آنان را دروغي از ناحيه روزنامهنگاران و يا وسيلهاي سياسي در دست جنجالبرانگيزها بدانيم.
قيمت مسكن به طور مرتب درحال افزايش است. بهاي خريد و فروش زمين و مسكن كه بالا رفت، اجاره آن هم زياد ميشود. اجاره مسكني كه فشار كمرشكني برحقوقبگيران وارد كرده است، زمزمه دونرخي كردن بنزين، به مرور تاثير خود را بر نيازمنديهاي مردم كمدرآمد ميگذارد. ولي مثل اينكه آنها كه سياستگذار يا تصميمگير هستند، علاقه ندارند اين تغييرات را ناشي از سياستها يا تصميمات خود بدانند.
هنوز بحث دونرخي كردن يا جيرهبندي كردن سوخت پايان نيافته كه اخبار مربوط به دونرخي كردن نان و افزايش قيمت آن به گوش ميرسد.
وقتي مسكن گران شود، سوخت هم در آستانه گران شدن قرار گيرد و اصليترين نياز سفره مردم يعني نان هم دونرخي شود و كارگران هم در وسعت زياد كار خود را از دست بدهند، چگونه ميتوان بيخيال بود و اين واقعيات موجود را شايعه يا ساخته و پرداخته مخالفان سياسي فرض كرد و براين فرض، باز هم شعار داد كه هيچ چيز گران نشده است و وزير بازرگاني را به دليل ثابت نگه داشتن قيمتها تشويق كرد.
همين چند روز گذشته لبنيات بين 15 تا 20 درصد گران شد.اعتراض به مغازهدار هم نه جايز است و نه سودمند. چون قيمتهاي جديد روي بسته مواد لبني حك شده است. اعتراض به مسئولان هم با واكنش روبهرو ميشود. پس از اين كه قيمت انواع لبنيات، به ويژه محصولات شركتهاي بزرگي كه يا دولتي محسوب ميشوند و يا سرمايهگذار اصلي آن دولت است، گران شد، مقامات وزارت بازرگاني اعلام كردند كه افزايش بهاي لبنيات غيرقانوني است. اين اعلام غيرقانوني بودن يا قانوني بودن افزايش به چه درد مردم ميخورد. بالاخره مردم پنير پگاه را بستهاي هزار و صدوپنجاه تومان ميخريدندو حالا هزار و سيصد تومان ميخرند. مگر مصرف كننده ميتواند يا حوصله دارد كه پيگير قانوني بودن يا نبودن ماده مورد نياز خود در تابستان باشد؟
حبوبات نيز اخيرا افزايش قيمت پيدا كرده است. پارچه و البسه هم دچار افزايش بها شدهاند. ميوه هم كه به جاي مرز پانصد ششصد تومان سال گذشته، روي مرز هزار تومان ايستاده است.
4- پيچ و خم اقتصاد را اقتصاددانان ميدانند و ميفهمند، اما بار ناشي از سياستهاي غلط اقتصادي را محرومان جامعه با گوشت و پوست خود حس ميكنند. اين احساس عموميكه هر روز معيشت را بر مردم سختتر ميكند، ناشي از جنجال و بزرگنمايي جرايد نيست. آنچه را در جامعه ميشنويم اين است كه مردم از خير رويت پول نفت بر سفرههايشان گذشتهاند اما انتظار دارند كه سفرههايشان از حداقل نياز خالي نشود. آيا اين انتظار از كساني كه راي آوردند تا رفاه و عدالت را وارد زندگي مردم كنند، انتظار بيجايي است؟
بديهي است كه استراتژي گوشمالي و تهديد مديران مياني به تعويض و اخراج و برخورد، استراتژي بياثري است. مديران مياني، بدون موافقت مديران كلان، آب نميخورند، ديگر چه برسد به اين كه گراني را با اختيار خود در حوزه مسئوليتشان جاري سازند.
------